ساقی نامه:

ساقی نامه:


از فرم ها و انواع موسیقی ایران ساقی نامه است.در فرهنگ های قدیم مثل فرهنگ یونان رسم بر این بوده است که در مقابل خدایان قربانی می کردند و شراب می نوشیدند و با قربانی کردن بز و ریختن خون آن بر زمین این نیایش را انجام می دادند.در ایران باستان به هنگام خواندن اوستا مخصوصا در بخش یسنا شراب هوم می نوشیدند که درختچه ای بود و آن را در هاون می کوبیدند.نوشیدن نوشابه هوم به عنوان نوشابه بی مرگی یا جاودانگی حالتی مقدس داشته است.بعد از اسلام و رشد عرفان واژه هایی چون می ، ساقی ، مغنی، حالتی عرفانی به خود می گیرد.و می تواند دوام پیدا کند.در موسیقی قدیم ایران به فرمی مجزا با نام ساقی نامه بر نمی خوریم.اما بی شک ساقی نامه مانند شاهنامه خوانی و مثنوی خوانی در موسیقی ما رایج بوده است.فرم ساقی نامه  از دو قسمت تشکیل می شود.ابتدای آن را ساقی نامه می گویند و قسمت دوم آن  را مغنی نامه که به خصوص در دوره صفویه رشد پیدا می کند.ساقی نامه با کلمه بیا ساقی آغاز می شود و در ابیات بعدی با طلب می همراه است.

ساقی به معنی خداوند در اشعار عرفانی قلمداد می شود و از او طلب شراب عشق می گردد.هر بیت از ساقی نامه با فرم ساقی نامه در موسیقی ایرانی هماهنگ می شود.در قسمت بعدی که اشل صوتی در آن به درجات بالاتر می رسد آن را مغنی نامه می خوانند که در آن به توصیف سازها می پردازد.

توصیف سازها  به همراه مناظره و گفتگوی ساز ها بوده است.اما در فرم جدید ساقی نامه ممکن است مغنی نامه حذف گردد.و درجات بالاتر ملودی در همان بخش ساقی نامه اجرا گردد.ساقی نامه به عنوان فرمی مستقل از گوشه های ردیف تمامی خاصیت صوتی یک دستگاه یا آواز را دارد بصورتیکه در یک تصنیف همه گوشه هایی یک آواز یا ردیف یا  بخشی از آن را می شنویم.در ساقی نامه نیز درآمد، گوشه های میانی، اوج و فرود را مشاهده می کنیم.در موسیقی سنتی امروز ساقی نامه را می توان تقریبا در فرود دستگاه های همایون و ماهور مشاهده کرد.

فانوس

فانوس

دونوازی برای دو سنتور

اثر استاد فرامرز پایور

 

فانوس نام قطعه ایست از استاد فرامز پایور که به صورت جزوه ای یازده صفحه ای چندین بار به چاپ رسیده است.این قطعه  به صورت دو نوازی برای دو سنتور نوشته است که در نمونه خود از تکنیکی ترین و زیباترین دوئت های ایرانی می باشد.فانوس که در بیات اصفهان اجرا می شود شامل هفده پارت مختلف است که در سه بخش Moderato  ،Allegro و در نهایت Presto  گنجانده شده است.اهمیت و زیبایی این قطعه در تکنیکی بودن آن است.در این قطعه ملودی اصلی را هر دو خط می نوازند و اصولا مکمل یکدیگرند.اما در بعضی قسمت ها حالت سئوال و جواب ،گاهی آکورد و گاهی کانن وجود دارد و گاه خط اول و یا دوم با تاخر چند نت و یا چند میزان ملودی را اجرا می نماید.کوک قطعه کوکی منحصر به فرد است و شاید تنها شباهت ظاهری آن با بیات اصفهان اجرای آن را در این گوشه مجاب کرده است والا خود قطعه کوک و گام مخصوص به خود دارد.فانوس از سخت ترین دوئت های سنتور است چرا که گاه ترکیب دقیق نت ها توسط دو نوازنده ملودی اصلی را بوجود می آورد.اگر منقدانه به این قطعه بنگریم شاید شروع قطعه شروع مناسبی نباشد و خود آن را به تنهایی مخصوصا به خاطر شروع و فرود مشخص می توان دوئتی جداگانه محسوب کرد.همچنین به خاطر ظرافت تکنیکی قطعه تنها کسانی از آن لذت می برند که با سنتور آشنایی خوبی داشته باشند.دوست داران دوئت نوازی به حتم از نواختن این قطعه تکنیکی زیبا و مشکل لذت خواهند برد.

گام های گمشده

 

گام های گمشدهکتاب گامهای گمشده نوشته مرتضی حنانه انتشارات سروش

 

 

گام های گمشده نام کتابیست از شادروان مرتضی حنانه  که انتشارات سروش برای دومین بار آن را در سال 1383 به چاپ رساند.وی در این کتاب با استدلال بر نظرات اساتید بزرگ موسیقی چون کلنل علی نقی خان وزیری و روح الله خالقی و همچنین بررسی موتون ادبی ما در طول سالیان گذشته بر این اعتقاد است که دستگاه واژه ی مرکبیست از "دست" و "گاه" و لفظ دوگاه، سه گاه و چهارگاه و پنج گاه را نشانه ای برای اجرای گام در مکان و یا درجه  مشخصی می داند.وی با بررسی دقیق و علمی نغمه ها و گوشه های دستگاه شور ارتباط و همبستگی بین آن ها را متذکر می شود  و دوگاه را در مقام ترک که اکنون تنها گوشه ای به حساب می آید و با حساب آن که دوگاه تنها در فرود با شور متفاوت است،آن را خود دستگاه شور می خواند و با اثبات ادعای خود ماهور را یگاه و یا دستگاه مادر می شمرد..وی با بررسی دستگاه شور به عنوان یک گام کامل و درجات منسوب به آن: ابوعطا ،بیات ترک،افشاری و دشتی این نکته را بیان می سازد که دو درجه از دستگاه شور برای مثال در شور لا،دو درجه که نت شاهد می و فا را دارا هستند هم اکنون در موسیقی ما گم شده اند و یا منسوخ گشته اند. مرتضی حنانه معتقد است که هارمونی و تئوری موسیقی غربی با روح موسیقی ایرانی سازگار نبوده و متاسفانه اساتید بزرگ ما در توجیه علم موسیقی ایرانی به هارمونی و موسیقی غربی روی آورده اند و موسیقی ایرانی خود نیازمند قواعد و تئوری ایرانی می باشد.وی همچنین ارتباط بین دستگاه های موسیقی ایرانی را در این کتاب به خوبی بررسی کرده و نظرات مربوطه را به خوبی نقد می کند.خواندن آن را به دوستان علاقمند به موسیقی ایرانی توصیه می کنم.